هی ذره ذره میلرزیم
ولی یه دفعه میریزیم؛
از آسمون سربی بالای سرمون که نفسمونو بریده
تا پاهای لرزون روی زمینمون که قوزکش یاری رفتن نداره؛
توی این شهر، بی سر و سامونیم نازنین
دامن گلدار آبی رنگت میتونه پناهگاه احوال آواری ما باشه
هی ذره ذره میلرزیم
ولی یه دفعه میریزیم؛
از آسمون سربی بالای سرمون که نفسمونو بریده
تا پاهای لرزون روی زمینمون که قوزکش یاری رفتن نداره؛
توی این شهر، بی سر و سامونیم نازنین
دامن گلدار آبی رنگت میتونه پناهگاه احوال آواری ما باشه